چه خوب و زیبایی پریَ دریایی!
امید آن دارم به شهر من آیی.
اگر چه شهر من کویر آدمهاست!
ولی کسی هم هست دلش چو دریایی.
کنار آن ساحل به خنده میگفتی
ز خانه ات دریا نمیروی جایی.
بیا مرا با خود ، ببر از این هامون
ببر به آن دریای پاک و رویایی!
بیا که دلتنگم از این همه جاده
بیا که می خوانم سرود تنهایی!
شبی به خواب من ، تو بودی و دریا
و قصر ماهی ها .... من و تو شد مایی!
در آن شب پر شور دلم هوایی شد
دلی پر از شادی ز بادهپیمایی
به قایقی رهوار سوار می گردم
و با تو میگویم : (( چرا نمی آیی))
تو باز می خندی و باز می گویی
که اهل دریایی نمیروی جایی!